شهید «بابا»

تقدیم به شهید گمنام

شهید «بابا»

تقدیم به شهید گمنام

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۲۱ شهریور ۹۶، ۱۳:۲۹ - سایت تفریحی چفچفک
    قشنگ  بود
۲۹
مرداد ۹۶
#برسد_به_دست_شهید_بعدی

سلام.
 من همانم که همیشه دیر می‌رسد. اما، این‌بار گفتم پیش‌دستی کنم و تا هنوز به شهادت نرسیده‌ای، با تو حرف بزنم.

 خوش به حالت که آن‌قدر در گمنامی زندگی کرده‌ای که خدا تو را این همه پس از شهادتت، عزت خواهد داد و شهره‌ی عالم می‌شوی. خوش به حالت که اشتیاق به دیدار خدا را فهمیده‌ای و آن‌قدر نفست از دوری او تنگ شده که او خریدار تو خواهد شد و سربلند از مرز دو دنیا عبور خواهی کرد. خوش به حالت که دوزاری‌ات همیشه زودتر از امثال من می‌افتد. ما اغلب، سرگرم نشانه‌ها باقی می‌مانیم و شما به اصل می‌رسید.

 نمی‌خواهم ضجه و زاری راه بیاندازم که دعایم کنی یا بعد از شهادتت به دیدنم بیایی چون، می‌دانم آن‌قدر خوبی که خودت بهتر از آن‌چه من از خدا برای خودم می‌خواهم، تو برایم می‌خواهی. فقط خواستم یک بار هم که شده، من اول باشم.

 شهید زنده، گمنام، سلام!

شهادتت مبارک!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۲۴
عمه خانم
۲۹
مرداد ۹۶
دوتا دو جلد از کتاب «سلام بر ابراهیم» به عنوان هدیه به دستم رسید. هنوز یک سری از کتابها رو به کسی که میخواستم بدم، نداده بودم که جریان شهادت شهید حججی پیش آمد. دوستم که در شهر دیگه‌ای زندگی میکنه برایم پیام داد که «دیشب همه‌ش در فکر شهید حججی و خانواده‌ش بودم و خوابیدم و خواب دیدم که رفته‌ام دیدن خانواده‌اش.» در جایی از خواب، دوستم به من میگه: «برو از خانواده این شهید، برام تسبیحی، چیزی از شهید بگیر تا وقتی ناراحتم، با اون آروم بگیرم.» دوستم این خواب رو که برام تعریف کرد، تصمیم گرفتم اون کتابها رو برای او بفرستم. چند روز بعد، دیدم که آقای پناهیان جمله‌ای با این مضمون گفته‌اند که «شهید حججی، شهید ابراهیم هادی زمان ماست.»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۵۵
عمه خانم
۲۹
مرداد ۹۶

من آن شقایق شیدایم که کهنگی پلاکی به دور قلب نهیفم، مرا نوبرانه‌ی هق‌هق غزل‌ها کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۱۰
عمه خانم
۲۸
مرداد ۹۶
حس می‌کنم این‌جایی پس، هستی.
 و این یعنی؛ به یادم بوده‌ای.
 و این یعنی؛ خدا به یادم بوده.
و این یعنی؛ آرامش.
#شهید_گمنام


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۶
عمه خانم
۲۸
مرداد ۹۶
همه‌ی عشق‌ها دلهره‌آورند. تصور فراق و جدایی، دلهره می‌آورد؛ ترس از دست دادن. اما، عشق حسین(ع) این‌گونه نیست. چون، همیشه معشوق هست. حتی، اول او عاشق تو شده بعد تو عاشق او. این‌که با ذکر نام او، آتش بیقراری به جانت می‌افتد یعنی؛ حتما عشقی در میان است. وگرنه، نمی‌گذاشت حتی یادش بیافتی. عشق حسین(ع) پایان تمام دلهره‌هاست مثل حضور پدر. حسین، خوب بابایی برای این امت است و حتی برای کسانی که به دین او نیستند و فقط دوستش دارند. او از پدر به ما مهربان‌تر است. انگار شهدا نیز این‌گونه‌اند. انگار در بابای خوبی بودن نیز اقتدا کرده‌اند به حسین(ع). از میان شهدا، بابا بودن شهدای گمنام بیشتر به چشم می‌آید. آن‌ها عزیزان خود را چشم‌انتظار گذاشته‌اند و آمده‌اند تا قرار دل‌های بی‌قرار ما باشند. آن‌ها بابای خوبی هستند. ما چرا فرزندان بدی برای آنان باشیم؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۴۱
عمه خانم